سپهر خیلی شیطون شده
وروجک مامانی
خیلی خیلی شیطون شدی.. از دیوار صاف بالا میری...عزیزم بالاخره دندون اسیابت دراومد ...این دندون خیلی اذیتت کرد و دوباره ابریزش شدید پیدا کردی...
عزیزمامانیعاشق مبل قرمزی هستی که دایی جون برای تولدت هدیه اورد همش وقت غذا میری روش میشینی یا وامیستی ماهیهای اکواریم رو میبینی ...یاد گرفتی میگی مامان و همش ورد زبونته و من عاشق مامان گفتنت هستم...تلویزیون و برنامه هاشو خصوصا برنامه کودک رو دوست داری و با دیدن بعضی از صحنه ها اخم میکنی...یاد گرفتن کارهایی که ما انجام میدیم خیلی جالبه مثلا ساز دهنی زدن..پا تو کفش کردن و راه بردن..انگشتمون رو می گیری و میخوای ماروببری تا چیزی نشونموم بدی..
مامانی کلماتی که الان می تونی بگی بابا مامان جیش ایش گل رفت نه
فوق العاده خجالتی هستی و تو جمع غریبه که میریم و کسی باهات بازی می کنه سرت رو پایین می بری و باانگشتات بازی می کنی و زیر چشمی نگاه می کنی
چند روز پیش همینکه گفتم سپهری نهار؛ رفتی پارچه مخصوص نهارتو گرفتی و بردی تو حال تا من غذا رو بیارم..الهی مامان دورت بگرده..یک کار بامزه دیگه اینکه تا وقت غذا میشه صندلی رو میگیری به اپن نزدیک می کنی تا بری روش...
تا یک دستمال دستت میاد زودی می ری میز رو دستمال می کنی..یا وقتی من دارم جارو می کشم می ری جارو و خاک انداز کوچیک رو میاری تا کمکم کنی و این کارات خیلی بامزست