امروز روز سختی بود
عزیز مامان
امروز1 ماه و 24 روزته و رفتیم بیمارستان و ختنه شدی..الهی مامان فدای اون همه اشکهای خشگلت بشه از اون چشای نازنینت جاری شد..
حول و حوش ساعت 1 ظهر بود لباس مخصوص پوشیدی و بردنت تو اطاق..من و بابایی و مامان عادله و مامان حوری منتظر تا بیارنت بیرون...خیلی استرس داشتم وقتی بیرون میای چه حالی داری....بعد 20 دقیقه اوردنت بیرون و وقتی دیدمت گریم گرفت. انقدر گریه کرده بودی بیحال بودی و تا منو دیدی با اینکه خیلی کوچولو بودی منو شناختی و وقتی بغلت کردم اروم شدی و شیر خوردی ...ولی بعد 2 دقیقه شیر خوردن بمدت نیم ساعت بدون وقفه گریه تا خوابت برد.
پسر عزیزم حالا اقا شده...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی